سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاییز 1385 - امید دخترها


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
79167

:: بازدید امروز :: 
10

:: بازدید دیروز :: 
5

:: درباره خودم ::

پاییز 1385 - امید دخترها
امید
فقط برای خواهرهای خودم

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

پاییز 1385 - امید دخترها

:: لوگوی دوستان من ::






:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

:: موسیقی وبلاگ ::

85/9/4 ::  1:15 عصر


 

 

برخی اظهار می کنند که دوستی من با او به این خاطر بوده که می خواستم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم. تعداد این نوع

دوستی ها که به خاطر ارضای حس کنجکاوی و لذت ناشی از هیجانات عاطفی صورت می گیرد، کم نیست. من همیشه از این خانم های جوان سوال می کردم که آیا می خواهی او را بشناسی یا اینکه جنس مذکر را؟ اگر می خواهی او را بشناسی، این شیوه ساده لوحانه است یا وقتی می توانی به شناخت درستی از او برسی که بابت این شناخت غرامت سنگینی پرداخته باشی. چرا که هرگز کسی که برای ایجاد چنین ارتباطی تلاش کرده، حاضر نمی شود تا لیستی از معایب و نقایص خود را در اختیار شما قرار دهد بلکه او در اولین برخورد سعی می کند علایق و سلایق شما را بشناسد و آن چنان باشد که شما می خواهید نه آن چنان که در واقع هست. بنابراین، او خود را همچون ویترینی مطابق سلیقه ی شما تزئین می کند. حتی سعی می کند اسم مستعاری برای خود انتخاب کند که هم وزن اسم شما باشد. اما اگر می خواهید با شناخت آن جوان، جنس مذکر را بشناسید، این کار خیلی منطقی به نظر نمی رسد. چرا که جنس مذکر یا مؤنث همچون محصولات مشترک یک شرکت نیستند که با شناخت یکی از آنها بتوانی بقیه را نیز شناسایی کنی. بلکه هر انسانی در عین داشتن سرشت مشترک دارای ویژگی های شخصی فراوانی است و این ویژگی ها است که انسان ها را از هم متمایز کرده است. نتیجه آن که این دلیل نیز یک دلیل قانع کننده برای موجه جلوه دادن دوستی باجنس مخالف نمی باشد. علاوه بر اینکه برای شناخت جنس مخالف می توان از دقت در رفتار خواهر و برادر خود و یا رفتار پدر و مادر خود استفاده کرد.


85/8/21 ::  3:44 عصر


سلام

ممنون میشم که نامه این پسر وجوابم رو

با حوصله و بزرگواری بخونین:

دوست خوبم

نمی دونم چی بنویسم زندگی یه جریان و جریان تا زمانی اغاز نشه نمیشه فهمید که چه مسائلی ممکنه پیش بیاد

تو می دونی از روزی که حضرت ادم و اولین زن به نام حوا با هم گره خوردن تا حالا چند زن و مرد با هم ازدواج یا ارتباط داشتن

بزرگترین مسائل پیچیده هم بعد از این همه تجربه ی عملی به نتیجه میرسه

چرا هنوز زن و مرد ناشناخته هستن و هنوزبه یه جای ثابت و مشخص درارتباطشون نرسیدن

کمی بشین  فکر کن

باز هم کمی بشین فکر کن

می بینی فقط قرار پنجا سال زندگی کنی و بعد بری

هیچ خبریم نیست

خیلی مثل من و تو اومدن و رفتن

چی شده زمین به اسمون رفت اسمون به زمین اومد؟؟؟

عزیزم تجربه مساوی با بدبختی یه خواهر نیست

اونم مثل من و تو یه آدمه

مثل تموم پسرایی که قبل از ازدواج این ارتباط رو تجربه می کنن

خب بیشتر حرف نمیزنم اونم مثل تو

دقیقا مثل تو خواسته هایی داره

سعی کنیم کاسه های داغ تر از آش نشیم

خودشون میدونن چیکار کنن

نکنه فکر کردیم ما باید براشون تصمیم بگیریم

نه چه ما بگیم ما مردا بدیم

چه ما بگیم ما مردا خوبیم

اونا با شعور خوشون برای خودشون تصمیم می گیرن

مگه ما بهشون گفتیم وارد جامعه و لایه های اقتصادی و سیاسی بشن

مگه ما به اونا گفتیم وراد عرصه های هنری و ورزشی بشن

حتی فرصت ورودشونم ما بهوشن ندادیم خودشون به دست اوردن

برای این مشکل شونم خودشون راه حل های قشنگتری دارند

یه خانوم بهتر از تو برادر خوب مهربونم اقدام می کنه

سلام مجدد

قبل از هر چیر باید تشکر کنم از

وقتی که برای دیدگاهم گذاشتی.

راستش قسمت اول حرفتون برام مبهمه

منظورتونو نفهمیدم

اما گفتی که در این پنجاه سال زندگی

خبری نیست

اتفاقا همه خبرها وسرنوشت ما به موضع گیری ما

در همین سالها ربط داره.

مخصوصا اینکه ما فقط یکبار تو این دنیا

زندگی می کنیم و همه چیز به همین زندگی

بستگی داره؛

پس باید حق بدی که این لحظاتو با وسواس

بیشتری خرج کنیم.

بگذریم.

گفتی :تجربه مساوی با بدبختی یه خواهر نیست!

شاید بعضی از تجربه ها با عث بدبختی

آدمها نشه

ولی این مورد حتما از اون مواردیه که

کمترین سهل انگاری، سیاه بختی انسان رو

به دنبال داره؛چون تو این قضیه دل آدمها

داره معامله میشه.

همون دلی که تنها سرمایه رشد یا گمراهی انسانه.

گفتی:به دخترا کار ی نداشته باش،خودشون راهشونو

پیدا می کنن!

این حرف از شما بعیده!!!

مگر اینکه چشماتونو ببندید و

واقعیتها رو نبینین.

نبینی که چقدر دخترها از اینکه بازی خوردند و

دلشون به تاراج رفت افسرده و نا امید شدند

و به دنبال آسمونی هستند تا با او درد دل کنند

همونهایی که  عشق و وفا و

دلدادگی وصدها واژه دیگه رو از فرهنگ زندگی شون

پاک کردند .

و اصلا مگه من و تو همه چیز رو می دونیم

تا اونا همه چیز رو آگاه باشند.

خیی از چیزها به مرور زمان فهمید همیشه

که البته اگه انسان بخواد از گزند تجربه های تخ

در امان باشه وبا امنیت بیشتر حرکت کنه

و زودتر به مقصد برسه،باید از تجربه دیگران

استفاده کنه؛ این باید رو عقل میگه نه من

تا تو به من بگی که کاسه داغتر از آش نشم.

و البته هر کسی لیاقت استفاده از عقل رو نداره.

چون  حرفهای من و تو در واقع دو دیدگاه و دو

طرز فکره نه دو نظر شخصی

من با اجازه عقل

اونو تو متن بعدی قرار میدم تا قضاوت دیگران رو

 ببینیم و البته:

حق، نیازی به تایید دیگران نداره.

چه از شما باشه یا از من.

 


85/8/18 ::  10:32 عصر


بعد از متنی که برا دخترا نوشته بودم

پسری برام حرفی زد که تو نوشته قبلی دیدید.

همون عزیز دوباره برام پیام گذاشت

(البته محبت کرد)

ظاهرا حرفش این بود که:

برای اینکه ما تو زندگی مشترک آینده مون آسیب نبینیم

نیازمند این رابطه و لو به قول خودش:

رابطه ای که توش آلودگی نباشه

هستیم.

اما سؤال من اینه:

آیا برای دفع یک ضرر و لو بزرگ تنها راه فهمیدن

آموختن عملی است؟

آیا نمیشه با مطا لعه و مشاوره در مورد

ازدواج،مسائل زناشویی،شناخت همسر

شیوه برخورد با همسر و صدها مسأ له د یگه

این کار رو که- البته عقل هم قبول داره- کرد.

مخصوصا اینکه تو این معلومات رو

داری به قیمت بدبختی یه دختر دیگه

بدست میاری.

به نظر من این نهایت خودخواهی یگ نفره.

یک نفر که برا خوشبختیش

حا ضره چند نفرو بد بخت  کنه.

یک نفر که حاضره برا سعادت خودش

کارهای کثیفی چون دروغ،خیانت و...

رو انجام بده.

آخه بی انصاف،چطور میشه دلی رو که

بند به خودت کردی

اون رو بشکنی و ناامید کنی

به این بهونه که:

خوب، او انتخابم نبود.

بی مروت ،تو که انتخاب او بودی.

پس بیا و...

 


<      1   2   3   4      >